۱۴۰۳.۰۶.۲۱

آرام است و همواره در صحبت‌هایش طمانینه‌ای دارد و احتمالا همین آرامش باعث شده است که حتی در عرصه سینما هم کار با بچه‌ها و کودکان کم سن و سال‌تر را بهتر بلد باشد؛ او بابک لطفی خواجه‌پاشاست، کارگردانی از ارومیه که هم سابقه دستیاری کارگردانی را در کارنامه دارد، هم بازیگری و البته هم کارگردانی را. خواجه‌پاشا اما مسیری دور و دراز برای رسیدن به جایگاه کارگردانی طی کرده است، هنرمندی که پیش‌تر در شهرداری ارومیه به‌عنوان مسئول هنری و مبلمان شهری سازمان زیباسازی به طراحی المان‌های شهری مشغول بود و اتفاقا در همان دوره‌ای که سکان این مسئولیت شهری را در دست داشت، توانسته بود در حوزه مسایل بصری شهری برای شهروندان اتفاقات تازه‌ای را رقم بزند. آن هم در شرایطی که تنها ۳۳ سال داشت.

هنرمندی که دغدغه «بوم» داشت

هنر بومی آذربایجان غربی و احیا و تقویت آن اما چشم‌اندازی بود که او در سر داشت چراکه معتقد بود این امر سبب توسعه فرهنگی و شناساندن ارزش‌های فرهنگی این شهر می‌شود، همان چیزی که بعدها در آثارش هم رد آن را پیگیری کرد. خواجه‌پاشا در همان سال‌هایی که هنوز بر کرسی مدیریت شهری تکیه زده بود، در گفتگویی عنوان کرد: «سینماهایی که ما در شهرمان داریم قدیمی و فرسوده‌اند، الان دنیا به ابعاد فرهنگی بیشتری رسیده در حالی‌که سینماهای ما نه از لحاظ گرمایشی درستند نه از لحاظ صدا، نه سیستم پخش‌شان، الان همه جای دنیا سیستم دالبی آمده در حالی‌که سیستم سینماهای ما همچنان سنتی است. دلیل این امر در این نیست که ما هنر سینما یا تئاترمان را بومی‌سازی نکرده‌ایم، به تبع آن مخاطبان‌مان کالای فرهنگی مورد نیازشان را در این هنر به دست نمی‌آورند، شما بگویید تئاتر یا سینمای بومی یا هر هنر دیگر این منطقه چه مولفه‌هایی دارد که آن را از دیگر مناطق متمایز می‌کند.» این گفتگویی به سال ۹۳ و درست در زمانی است که او هنوز به مسند کارگردانی سینما نزدیک نشده بود اما نشان می‌دهد که خواجه‌پاشا به سینما به عنوان امری جدی نظر داشته که می‌خواسته است به شکل حرفه‌ای بعدها دنبالش کند، البته همین هم شد.

گام‌های اولیه برای تحقق یک رویا

بابک خواجه پاشا اما پیشتر گام‌های ابتدایی برای فیلمسازی را برداشته بود، او در سال ۸۵ «بهانه‌ای برای بودن» را برای شبکه آذربایجان غربی کارگردانی کرده بود. بازیگری و نویسندگی «اوجاداغلار» و کارگردانی «تورشا شیرین» در سال ۹۸ برای همین شبکه از دیگر فعالیت‌هایی بود که او در کارنامه خود به ثبت رساند اما شاید بتوان نقطه عطف عملکرد او را همکاری با دو کارگردان شناخته‌شده دانست، مجید مجیدی و رضا میرکریمی دو فیلمساز صاحب سبکی هستند که بابک خواجه‌پاشا سابقه همکاری با آن‌ها در مقام دستیار کارگردان را دارد، همین همکاری‌ها هم باعث شد زمانی که او «در آغوش درخت» را به‌عنوان اولین فیلم خود کلید زد آن دو با حضور در صحنه فیلمبرداری این فیلم در ارومیه در جریان تولیدش قرارگرفته و توصیه‌های لازم را ارایه دهند. اما ماجرای همکاری با مجید مجیدی از کجا آغاز می‌شود؟ فیلم «محمد رسول‌الله (ص)» را می‌توان از عظیم‌ترین پروژه‌های تاریخ سینمای ایران دانست، فیلمی که در سال ۹۳ به تولید رسید و خواجه‌پاشا در این مسیر مجیدی را همراهی کرد. او بعدها این همکاری را در «خورشید» با مجیدی تکرار کرد، فیلمی که محصولش کشف استعدادی همچون روح‌الله زمانی شد که در سال ۹۸ برای بازی در «خورشید» توانست جایزه مارچلو ماسترویانی به‌عنوان بازیگر نوظهور از هفتاد و هفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز را به‌دست‌ آورد.

مستعد در بروز استعدادها

نقطه اشتراک «خورشید» با «قصر شیرین» به کارگردانی رضا میرکریمی که خواجه‌پاشا در آن هم در مقام دستیار کارگردان ظاهر شد، همین حضور کودکان و نوجوانان بود، فیلمی که دو کودک بار اصلی درام را بر عهده داشتند و درخشش حضورشان آن‌ها را تا آنجایی بالا برد که یکی از آن‌ها توانست در کنار بازیگرانی که عمدتا عنوان‌دار بودند، در میان فهرست نامزدهای بهترین بازیگر جشنواره فیلم فجر در آن سال قرار بگیرد. این اساسا از شگردهای بابک خواجه‌پاشاست کارگردانی که به خوبی کار با کودکان را بلد است، فرمولی که در اولین فیلم خود یعنی «در آغوش درخت» هم آن را اجرا کرد، دو نقش اصلی از نقش‌های این فیلم را به آن‌ها سپرد و اتفاقا توانست نتیجه مطلوبی را رقم بزند. خواجه‌پاشا البته پیش از ساخت اولین فیلم بلند خود در «موقعیت مهدی» هم در کنار هادی حجازی‌فر حضور پیدا کرد، دو کارگردانی که هر دو از ارومیه هستند و احتمالا توانسته‌اند به جهان مشترکی از دیدگاه‌های یکدیگر برسند.

از «آبی روشن» تا «در آغوش درخت»

گرچه ابتدای امسال فیلم سینمایی «آبی روشن» از همین کارگردان روی پرده رفت و در میان اخبار ناگوار شهادت رییس‌جمهور فقید و البته هیاهوی برگزاری انتخابات چهاردهم اکران بی‌سروصدایی را پشت سر گذاشت اما همان فیلم هم نشان از کارگردانی داشت که خانواده دغدغه اصلی‌اش به شمار می‌رود. این همان خطی است که او در «در آغوش درخت» دنبالش کرد؛ فیلمی که در سال ۱۴۰۱ ساخته شد و در جشنواره چهل و یکم سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و دیپلم افتخار بهترین کارگردان اول را دریافت کرد. فیلم سعی کرده است تا نسبت به فروپاشی خانواده‌ها، زاویه دید تازه‌ای اتخاذ کند و الگویی موثر برای آن‌ها ارایه دهد. فیلمی که تلاش می‌کند در عین نمایش درد و سختی‌ای که در عمق یک خانواده وجود دارد، نگاهی لطیف و امید محور داشته باشد و همچنین الگویی را ارایه دهد که خانواده بتواند از آن متاثر شود. خودش هم می‌گوید: «پیام این فیلم فقدان است، احساس می‌کنم هیچ نعمتی مهم‌تر از فرزند نیست، بچه خیلی عزیز و محترم است و می‌تواند جهان را تغییر دهد اما حرمت کودک نگه داشته نمی‌شود و من خواستم نشان دهم که باید هوای خانواده و فرزند را داشته باشیم. سینمای ایران سینمای اخلاق و معرفت است و باید از آن برای انتقال این پیام استفاده کرد. یک دهه است که به سمت یک سینمای خاکستری حرکت کردیم که شبیه اروپای شرقی است. این درحالی است که سینمای ما سینمای رنگ است و باید به آن بازگردیم مانند آثار کیارستمی یا مجید مجیدی و رضا میرکریمی.»

«در آغوش درخت» از ۱۷ مرداد ماه روی پرده رفته است، فیلمی که در جغرافیای بومی ارومیه ساخته شده و بازیگران تازه‌ای را به سینما معرفی می‌کند، این فیلم در همین مدت کوتاه توانسته فروشی بیش از ۵۶۰ میلیون تومانی را تجربه کند که به نظر می‌رسد با افزایش تبلیغات و در روزهای پیش رو سیر صعودی از منظر فروش را تجربه کند. این فیلم بیش از هر چیز نقطه آغاز تولد فیلمسازی است که دغدغه «خانواده» دارد و خوب می‌داند که خانواده ریشه‌دار، همچون درختی است که می‌توان در آغوشش به آرامش رسید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha